، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
abolfazlabolfazl، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
abolfazlabolfazl، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
abolfazlabolfazl، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

مامان سایه وابوالفضل

غرغرهای ابوالفضل

1393/6/18 9:52
نویسنده : سایه
213 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ....این چند روز خیلی مهمان داشتم خیلی سرم شلوغ بود...نزدیک به 3 روز 21 مهمان داشتیم....ابوالفضل هم از صبح روز مهمانی که از خواب بیدار میشد گریه میکرد تا وقتی میخواست شب بخوابه....دیوانه شدم....از طرفی باید ناهار آماده میکردم از طرفی بهونه گیری های ابوالفضلی...رسما کچل شدمکچلبه هیچ چیز راضی نمیشد فقط میگفت مم بده...وقتی شروع میکرد شیر خوردن ول نمیکرد من هم عجله داشتم ...فکر کن....ار مهمانا خالت می کشید...با کسی راه نمی اومد...یه دستم آقا بغلم بود یه دستم پذیرایی میکردم تا ساعت 3 که باباش اومد ....من حاضرم ساعتها باهاش بازی کنم ولی گریه نکنه ...رو مغز آدم رژه میره....هر چه استامینفون دادم افاقه نکرد...لالایی خوندم فایده نداشت دیگه میخواستم منم بشینم کنج دلش باهاش گریه کنم....چند وقته خیلی غرغر میکنه...گریه میکنه...سر هر وسیله با دادا آرشام در گیر میشه....به هر چیزی دست زد دادا نباید کنارش رد بشه وگرنه جیغ میزنه وگریه میکنه....یه سایت خوندم میگفت این سن فکر میکنن هر چی تو دنیا هست فقط واسه اینا ساخته شده ...ای بابا یه پا رضا خانن واسه خودشون....اگه کسی هست که این مشکل داشته و الان فرزند عزیزش آروم شده منم راهنمایی کنه که دیگه دارم کم می یارم مرسی......سکوت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)